دلـــــــــنوشته:
درکویرنمک
جایی درکویرمرکزی ایران
خانه هایش ازجنس خاک
کوچه هاش مملوزآدمهای پاک
زادگاهم رااحاطه کرده اند
کوههایی استوار
دشت بیکران فرش گسترانیده است
برچشم انداز شهر
شبهای کویری اش زبانزد شده است
باستارگانی که درظلمت شب
چشمک میزنند برتو وعاشقگونه
دستانت رابسوی آنها دراز میکنی
سکوت کویر،زمزمه های درونت را میشکند .
بی پروا باپای بدل رملها میزنی
گویا دراینجا به آرامش رسیده ای.
فقط صدای هش هش تاغزارها با نسیم گرم رادر رملهای گریزپای میشنوی
اینها فیلترینگ کویرند تا بنشانند ریگزارهای مهاجررا برای لحظاتی
ازبام شهرنگاه میکنی
گویامدارالکترونیکی بر بورد این نقطه
نصب است .
کوچه ها وخیابانها مداراتی هستند
وبادگیرهایش مقاومتند.
کشتزاروگندمزارش خیره کننده وامیدوارند.
دوست میدارمت تا زنده ام
ای زادگاه زیبایم
صمیمی
وضعیت جوی سه روز آینده چوپانان
زادگاه ,کوچه ,ای ,میکنی ,هش ,رادر ,زادگاه من ,اینها فیلترینگ ,فیلترینگ کویرند ,میشنوی اینها ,رملهای گریزپای
درباره این سایت